الماس شرق
دختر گلم ما روز بعدش هم به پاساژ الماس شرق رفتیم البته دوروز پشت سر هم رفتیم چون خرید داشتیم واز شما کلی عکس گرفتیم چون داخل پاساژ جاهای قشنگی داشت بعد از کلی بازی وقت ناهار شد وبعداز خوردن ناهار به سمت آکواریوم تو پاساژحرکت کردی که فوق العاده بود سها جان با اینکه خیلی ماهی دوست داره اما از دیدن این همه ماهی های مختلف خیلی ترسیده بود ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
19:21
سها
حرم
دختر گلم این عکس ها هم شب آخر از شما گرفتم که شما دوباره با کلی دوست جدید در حال بازی/// وبعداز کلی شیطونی وبازی به سمت هتل راهی شدیم واول شام خوردیم بعد به سمت هتل رفتیم وبعد به سمت هتل راهی شدیم وشما از خستگی مستقیم به سمت تخت رفتی ودیگه حوصله ی بازی وشیطونی نداشتی واین هم خرید های سها خانوم ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
14:53
باغ نادر
سها جانم ما روز بعد به باغ نادر رفتیم وکلی به شما خوش گذشت واز منظره های زیبا ی اونجا کلی استفاده کردی وچند عکس یادگاری از شما گرفتم /// ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
14:22
سها جان در مشهد
دختر گلم ما ساعت 4 صبح به مشهد رسیدیم .. وصبح اول رفتیم خونه ی یکی از فامیل ها اما چون طبقه ی پایین خونشو کرایه داده بود مجبور شدیم بریم دنبال هتل خلاصه که ساعت 8صبح یه هتل خوب پیدا کردیم .. بعد کمی استراحت کردیم و راهی حرم شدیم .... ما به خاطر این فسقلی مجبور بودیم بریم طبقه ی پایین بشینیم چون این جیگر خانوم داخل صحن همش میخواست آب بازی کنه طبقه ی پایین به خاطر آینه کاری هاش خیلی سرد بود چون کولر هم روشن بود // سها جان وقتی میخواستیم بریم پایین چون میدید همه درها رو میبوسن میگفت باید منم ببوسم این دخترک شیطون هرشب کلی دوست جدید پیدا میکرد وکلی با...
نویسنده :
مامانی وبابایی
14:13
رفتن به مشهد
سلام دخترک گلم... این عکس ها رو وقتی میخواستیم بریم مشهد داخل راه آهن ازت گرفت شما خیلی خیلی خوشحال بودی/// اما همین که سوار قطار شدیم وشما چشمتون به سینی پذیرای افتاد سریع به سمتشون رفتی وشروع به خوردن کردی انگاری که تا حالا ما واسه شما چیزی نگرفتیم اصلا/// وشب وقت خواب که شد شما فسقلی شیطون میگفتی باید رو تخت بالا بخوابم... ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
17:18
سفر به مشهد
سلام به همه ی دوست جونیام بچه ها ما فردا عصر یعنی در تاریخ 7مهر ماه داریم با مامان وبابا راهی مشهد میشیم وتا 11 اونجا هستیم // با شما همه دوستای گلم خدا حافظی میکنم وتا چند روز دیگه با کلی عکس وصحبت واسه شما عزیزان برمیگردم بای بای بای بوس بوس ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
23:43